دردرون شاد باش ودربرون عاشق!...


دردرون شاد باش ودربرون عاشق!





 تو می توانی شاد باشی وخسیس.  آن گاه شادی تو خواهد مرد. برای زنده وجاری نگاه داشتن شادمانی ،برای تازه وجوان نگاه داشتنش باید که آن را به دیگران ببخشی،خساست ،رشم وعادت دیرینه ی انسان های متظاهر به دینداری بوده است. درآنان هیچ جایی برای عشق وجود نداشت.  البته همه ی آنان در جست وجوی شادمانی بودند ونتوانستند ذره ای از آن رادر هیچ جا بیابند  وهمچنان خسیس وآزمند ماندند. به سبب این خساست و آزمندی هرچه که یافتند به قتل رسید ونابود شد،مسموم شد. از این رو آنان همچنان غمگین مانده اند.





 شادمانی با بخشیدن آن به دیگران رشد می یابد وگرنه خواهد مرد. این اصل بسیار اساسی است. اگر میخواهی شادمانی ات پایان ناپذیر شود پس آن را به دیگران ببخش. هرقدر که ممکن است . هرگز به این نیندیش که آیا طرف مقابل شایسته آن هست یا نیست. این ملاحظات اشخاص آزمند وانسان خسیس هستند.  کسی که میخواهد از خود ببخشد هرگز به این فکر نمی کند که آیا طرف مقابل شایسته است یا خیر.





چه اهمیتی دارد؟؟





  اصل قضیه بخشیدن است. همین که تو آماده ی بخشیدن به دیگران باشی کافی است . شکر گزارش باش که اوبه تو اجازه می دهد شادی ات را با اوشریک شوی.





 بخشیدن شادمانی به دیگران همان عشق است وازراه عشق است که شادمانی رشد می یابد.





هرقدر بیشتر عشق بورزی شادمان تر می شوی. هرقدر بیشتر شادمان شوی  بیشتر عشق میورزی.





 این دو یکدیگر را تقویت می کنند ودراین میان توبه وجودی منسجم و یک پارچه تبدیل می شوی.


لطفا به اشتراک بگذارید: