چه کابوس هایی که…

چه کابوس هایی که ندیدم من، ،

در ژرفنای شب،

چه راهها که نرفتم، من، ،،،

همه ی شب سیاه و پس کوچه ها سیاه،

در بستر تاریک خیال،

چه گریه ها که نکردم من….

اما،،،،

    اما،،،،،

سرانجام سپیده دمید…

میخواهم بگویم که پایان ظلمت شب ، همیشه سپیده است،

 این را همه میدانند، ،،،

                            اما، ،،،

همه باور ندارند….