با سفره ی بی نان ما ،
دیگر چه عیدی ؟
با قصه ی فقر و غنا ،
دیگر چه عیدی ؟ با زهر شلاقی که می افتد به جانِ کارگر بی ادعا ،
دیگر چه عیدی ؟
با کودک کار نشسته در کنارِ سطل زباله هر کجا ،
دیگر چه عیدی ؟
با رنگ سرخ آمده بر صورت زرد در جشن و ایام صفا ،
دیگر چه عیدی ؟