" آغاز قصه " ...


" آغاز قصه "





آغاز پنجاه و پنجمین حیات پر افتخار سازمان مجاهدین خلق ، بر مجاهدین و خلق تحت ستم ایران و همه آزادی طلبان خجسته باد !





در قعر متراکم تیرگی
بی هیچ بهایی ، از سپیده ، دم زدن ،
لاف گزاف بود و توهم لودگی .





روشنایی را برگزیدن ،
انفجار و آتش فشانی می بایست و
پاک نهاد سیاوشی و
آهنین اراده ای و
عاشقانه عبوری از آن
تا نَقاوت ِ انسان و زمین را ( نقاوت =پاکیزه و نیکو شدن)
بِدان سان به بار نشانَد ،
که خود معیاری گردد
در محک عیار هر ادعایی .





و این تازه آغاز ِ قصه بود .





کور هجمه های ، جهانی گرفتار به منجلاب
رگبار ِ خنجر ِ ابلیس بر چهره خدا
شلاق تهمت زمستان بر حرمت بهار
سیلاب زندان و شکنجه ، تیر و تبر ، طناب دار
فرمان قتل سروها ، سپیدارها ، جوانه ها
حتی
فتوای اعدام ِ جنین دانه ها
به جرم باور این که
انسان رهاست
چه با خدا ، چه بی خدا .





این ها همه ، آغاز قصه بود .





در لابه لای دهلیز خوفناک لحظه های سخت
تنها یکی ، همین نام
مرعوب ِ شب نگشت
در جا نزد
نخفت
در خود فرو نرفت
عطر امید رهایی
از دل برون نکرد .





ایستاد و ایستاد و ایستاد و
بیرون کشید جهان را ز منجلاب
بر صور دمید و بیدار کرد خفتگان زخواب
با قطره قطره خون خود
به گُل نشاند بُستان انقلاب .





زین سان ، این کِشتی اندیشه های نو نگار
در فصل سهمگین ترین طوفان و موج های روزگار
گشت ماندگار





و این هنوز آغاز قصه است !


لطفا به اشتراک بگذارید: