بهلول پای پياده بر راهی می گذشت. قاضی شهر او را ديد و به تمسخر گفت:
شنيده ام الاغت سقط شده و تو را تنها گذارده است.
بهلول گفت: تو زنده باشی يک موی تو به صد الاغ من می ارزد
بهلول پای پياده بر راهی می گذشت. قاضی شهر او را ديد و به تمسخر گفت:
شنيده ام الاغت سقط شده و تو را تنها گذارده است.
بهلول گفت: تو زنده باشی يک موی تو به صد الاغ من می ارزد