آتش بیداد !…

آتش بیداد !

دختری در آتش بیداد سوخت

از جفای شیخ استبداد سوخت

درد او درد زنان و دختران

با دلی پر کین و با فریاد سوخت

عاشق زیبایی شور و نشاط

در غم یک لحظهٔ آزاد سوخت

مرغکی آبی شکار جغد شد

بعدِ نهی از منکر و ارشاد  سوخت

چهل سال با مقدم منحوس شیخ

باع های سوسن و شمشاد سوخت

هر کجا شور و نشاط آدمی است

در هجوم لشگر بیداد سوخت

صد هزاران بیشماران یاسمن

سالها در این خراب آباد سوخت

لیکن این قانون با رزم زنان 

بایدش از اصل و از  بنیاد  سوخت  

دیر نیست آن روز فتح و افتخار

تا ببینند  ریشهٔ بیداد سوخت

نظم شیطانی این اهریمنان

همره قانون استبداد سوخت

دختران با فخر گویند اینچنین

کاخ شیخ و خانهٔ شیّاد  سوخت