آتش بیداد !
دختری در آتش بیداد سوخت
از جفای شیخ استبداد سوخت
درد او درد زنان و دختران
با دلی پر کین و با فریاد سوخت
عاشق زیبایی شور و نشاط
در غم یک لحظهٔ آزاد سوخت
مرغکی آبی شکار جغد شد
بعدِ نهی از منکر و ارشاد سوخت
چهل سال با مقدم منحوس شیخ
باع های سوسن و شمشاد سوخت
هر کجا شور و نشاط آدمی است
در هجوم لشگر بیداد سوخت
صد هزاران بیشماران یاسمن
سالها در این خراب آباد سوخت
لیکن این قانون با رزم زنان
بایدش از اصل و از بنیاد سوخت
دیر نیست آن روز فتح و افتخار
تا ببینند ریشهٔ بیداد سوخت
نظم شیطانی این اهریمنان
همره قانون استبداد سوخت
دختران با فخر گویند اینچنین
کاخ شیخ و خانهٔ شیّاد سوخت