در فاضلاب شعر عظما

در فاضلاب شعر عظما
زده در پشم‌و‌شیشه «آقا» جار

ایهاالناس باخبر هشدار

غم مدارید که با عنایت ما

سال تولید دوباره شد تکرار

«دانش» است زیرساخت و «بنیانش»

اشتغال آفرین بُوَد این‌بار


مژدگانی دهید کز این پس

کس نماند به شهرها بیکار

اقتصادی که گفت: «مال خر است»

روزگاری امام آدمخوار

می‌شود بعد از این شکوفا تر

گرچه ارکان آن بُوَد بیمار


دانشی را که مورد نظر است

بیت ما صاحب است و سردمدار

دانش اختلاس و رانت و قاچاق

پولشویی و کسب ارز و دلار

اقتصاد ولایی و رانتی

خارج از هر حساب و هر آمار


اینچنین اقتصاد عظمایی

قبضه کرده تجارت و بازار

رونق صنعت «آقازاده»

پسر و دختر فلان سردار

همه دارای فرصت رانتی

از عنایات «بیت» برخوردار

اشتغال آفرینی دیگر

بهر دهها هزار کودک کار

هر کجا منبع زباله بُوَد

کودکانند به گرد آن بسیار

صف بی‌انتهای دستفروش

در خیابان و کوچه و بازار

سوختبر کولبر رو به فزون

زیر تیر و گلوله و رگبار


درب منهول و نرده‌های پل

کندن و بردنش شده یک کار

این همه اشتغال را بنگر

نتواند کسی کند انکار

کلیه، چشم، قلب‌، استخوان و کبد

در خرید و فروش در بازار

دختران با فروش موی خود

کسب پولی برای شام و ناهار

از خرید و فروش و پخش «مواد»

اشتغال با درآمد سرشار

شغل پر رونقی که بی‌وقفه

رو نقش هم‌چنان در استمرار

گفت رندی به حاکم شیاد

ای فقیه وقیح بدکردار

صدر تا ذیل‌تان همه فاسد

زندگیتان همیشه زالووار

زود باشد که ملت محروم

محو سازند نظام استثمار

بخروشند و باز پس گیرند

حق خود با قیام آتشبار
مطالب مرتبط
شب شعر در حضور عظما
اشتغال آفرینی ولایی!
لطفا به اشتراک بگذارید: