جیغهای بنفش قاآنی کسی را نترساند! ـ خط و نشان کشیدن یا وحشت و دستپاچگی ـ ۱دی۱۴۰۱
کسانی که اخبار مربوط به ایران را دنبال میکنند از بسآمد خبرها و میزان واکنشهای خشمآگین خامنهای و همریشان او نسبت به سازمان مجاهدین خلق ایران شگفتزده میشوند.
اگر چه شیطانسازی از مجاهدین خط ثابت و سیاست همیشگی نظام قتلعام بوده ولی افزایش چشمگیر آن در روزهای پایانی آذر ۱۴۰۱ چه دلیلی میتواند داشته باشد؟
چرا مقامهای ریز و درشت حکومت از خامنهای گرفته تا پاسدار قاآنی ناگهان زنجیر پارهکردهاند؟
این واکنشها، از نرمهای موجود و متعارف فراتر رفته و گاه حالت هیستریک به خود میگیرد. کسانی که با عالم سیاست دستوپنجه نرم کرده باشند بهخوبی میدانند که هارتوپورتهای پاسدار قاآنی نشان تسلط و اقتدار نیست. «قدرت»! این حکومت را نمینمایاند؛ زیرا هیچ مقام حکومتی که خود و حاکمیت را در موضع اقتدار میبیند، اینچنین قافیهباخته و سراسیمه به وسط گود نمیآید و هذیانهای ترسخوردهٔ خود را در زیر نگاه مراقب و موشکاف رسانهها از موضع ضعف و استیصال جار نمیزند.
«کانون تولید قدرت»! به کدام نقطه از زهواردررفتگی رسیده که از یک کامنت و بازخورد سیاسی در فضای مجازی نیز میهراسد و با ادبیاتی برآمده از رسوبات عفن جاهلی به آن واکنش نشان میدهد؟
«هر کدامتان که یک روز هم کار رسانهیی علیه این نظام کرده باشید [حالا کارهای نمیدانم جنایتکارانه و بمب ساختن و اسلحه وارد کردن و این حرفها که سر جای خودش است]، کار رسانهیی هم کرده باشید، یک روزی نوبتش خواهد رسید. همهتان خواهید خورد و دارید هم میخورید، حالیتان نمیشود. یکمرتبه چشمهایتان را باز میکنید، میبینید که هیچ نمانده برایتان، اینجا کانون تولید قدرت است!»
مگر زنان و دختران شجاع ایرانی و بهطور خاص رئیس جمهور برگزیدهٔ مقاومت برای دوران انتقال چه جرمی مرتکب شدهاند که یک پاسدار مفنگی ایرانفروش از شدت خشم نسبت به آنان افسار پاره کرده و از تعابیری استفاده میکند که بیانگر درونمایهٔ او و مقام عظمای ولایت است. بهعبارت دیگر چه تحولی رخ داده است که خامنهای هارترین موجود غارنشین خود را با فحشهای چارواداری به پشت میکروفون فرستاده است؟!
مطالب مرتبط
یلدا : بشارت رخت بر بستن سیاهیها و میلاد خورشید
زنجیر پارهکردن یک پاسدار غارنشین