۲۲ بهمن امسال مظهر اتحاد ملی خواهد شد؛نه شاه نه شیخ ـ ابتکار
تاریخ معاصر ایران از قبل از مشروطیت تاکنون همواره شاهد دو جریان متعارض با یکدیگر در صحنه سیاسی ـ اجتماعی بوده است: انقلاب و ضد انقلاب، ارتجاع و ترقی. این تعارض چه در انقلاب مشروطیت، چه در قیام سردار جنگل برای ایجاد جمهوری و چه در قیام کلنل پسیان و شیخ محمد خیابانی و در نهایت در دوران نهضت ملیشدن نفت به رهبری دکتر محمد مصدق وجود داشته است.
با کودتای سال۳۲ علیه دکتر مصدق و یکسویه شدن ارتجاع سلطنتی ـ مذهبی، راهی جز مبارزه مسلحانه نماند. البته هنوز ده سالی تا سال۴۲ مانده بود که اتمامحجت بر دیکتاتوری سلطنتی تمام شود و این خود شاه خودکامه و جنایتکار بود که با شلیک به مردم در ۱۵خرداد، پایان رفرمیسم و اصلاحپذیری خود را به همگان نشان دهد و راه دیگری جز رویارویی قهرآمیز برای نیروهای خواهان تغییر در جامعه باقی نگذارد. در مسیر دشوار و پیچیدهٔ بعدی برای نبرد مسلحانه دو گروه پیشتاز بودند، سازمان مجاهدین خلق و چریکهای فدایی. پیشتازان فدایی در سازمان چریکها با رد تئوری بقا و طرح جنگ مسلحانه بهعنوان هم استراتژی و هم تاکتیک و بنیانگذاران مجاهدین با جمعبندی از علل شکست مبارزات گذشته و ایجاد یک سازمان انقلابی، بنبست مبارزه را در آن روزگار شکسته و راهی نو گشودند. این جملهٔ محمد حنیفنژاد، بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق ایران نمونهیی از این بنبستشکنی است: «مرزبندی اصلی در پهنه اقتصادی اجتماعی، نه مرز بین بیخدا و باخدا، بلکه مرز بین استثمارشونده و استثمارکننده است».
لازم به ذکر است که جریان ضدانقلابی و مرتجع در تاریخ ایران که در ابتدای سخن از آن یاد کردیم همانند یک بیضی دارای دو کانون بوده است: سلطنت و مذهب ارتجاعی با قدمتی ۱۴۰۰ساله. این دو، از شروع انقلاب مشروطیت دست در دست یکدیگر همواره در مقابل هر جنبش مترقی و آزادیخواه ایستادهاند. در دوران مشروطیت، حضور شیخ فضلالله نوری در کنار محمدعلی شاه، وحدت استراتژیکی این دو نیروی ارتجاعی را در مقابل جنبش مشروطه نشان داد. در دوران مصدق نیز با حضور کاشانی در کنار محمدرضا پهلوی و کمک او به کودتای ۲۸مرداد این وحدت بارز شد.
مطالب مرتبط
ابتکار: یک لقمه نان و هزار اما و اگر؛…خامنه ای و ربودن نان از سفره مردم!
از سرنگونی دیکتاتوری شاه تا قیام برای جمهوری دموکراتیک – تظاهرات ایرانیان در پاریس