سامری پیش عصا و ید بیضا میکرد ـ اینهمه شعبده خویش که میکرد اینجا ـ ۲۴بهمن۱۴۰۱
سیاست دستگاههای امنیتی ـ اطلاعاتی استبداد دینی، مدتهای مدید، در قبال سازمان مجاهدین خلق ایران این بود که نگذارند در جامعهٔ ایران هیچ بازخوردی داشته باشد. گویی هرگز نبوده است. این سیاست بهخصوص پس از قتلعام تابستان ۶۷ در دستور کار بوقچیان دستگاه تبلیغاتی حکومت قرار گرفت. شاکلهٔ این سیاست بر این راهبرد بنا شده بود که از مجاهدین نامی برده نشود تا در اثر مرور زمان به فراموشی و خاموشی سپرده شوند. بهعبارت دیگر نظام قتلعام میخواست علاوه بر نسلکشی، نام و نشانی از مجاهدین باقی نگذارد.
استبداد قرونوسطایی دینی میپنداشت اگر چنین سیاستی را در پیش گیرد، نسلهای آتی ایران هرگز نخواهند توانست با سرگذشت جوانان فداکار این مرز و بوم آشنا شوند و آن را سرمشق قرار دهند. شناخت نسلهای نشو و نما کرده در اتمسفر استبداد و اختناق با مجاهدین فقط و فقط از رهگذر کتابهای تحریفشدهٔ تاریخ معاصر ایران بود. سانسور اعمالشده بر ذهن و فکر جوانان چنان شدید و بیشکاف بود که حتی نام بردن از «مجاهد خلق» خط قرمز و جرم محسوب میشد و گوینده را در معرض سین و جیم دستگاههای اطلاعاتی قرار میداد. او ناچار بود از کلیدواژهٔ خمینی ساختهٔ «منافق» استفاده کند.
این «تابو»، «ممنوع»، «خط قرمز» و «قدغن» با ورود جوانان نوپو و تشنهٔ حقیقت ایران به فضای مجازی و آشنایی نسبی آنها با مجاهدین، روز به روز رنگ باخت و عقب نشست.
«کانونهای شورشی» اسم و رسم مجاهدین را به شهرهای اختناقزده بردند (۱). با الهام از این اثرگذاریها بود که جوانان دهه هشتادی با پشت سر گذاشتن حصارها، ممنوعها و قدغنها، با جوانانی همانند خودشان پیوند خوردند که در دههٔ خونین شصت بیپروا سینههای خود را آماج گلولهها کردند ولی حاضر نشدند به ارتجاع عمامهدار تن بدهند.
در قیام سراسری برای بسیاری از جوانان ایران، دیگر «مجاهد خلق» نامی ممنوع و سرخ نبود. آنها در بازجوییهای خود آشکارا این نام را بهکار بردند و از آن دفاع کردند.
مطالب مرتبط
معاون حقوقی رئیسی : پیام این اقدام بزرگ منشی و سعه صدر نظام است!!!
شکست شعبدهٔ ۴۳ساله