پیک بهاری شماره یک ـ پیک شادی کامل
این پیام عید و نوروز است: از بودن به شدن. «بودن» به مفهوم عادت به هر آنچه که هست و «شدن» به مفهوم هجرت به آیندهٔ دگرگونساز. بدینگونه، عید و نوروز پل عبور از گذشته به آیندهاند. جوهر تبریک به یکدیگر و شادمانی چهرهها بهخاطر همپیوند شدن احساس و عواطف و نیاز انسان با دگرگونیِ دورانساز طبیعت و نوید عبور به جانب خجستهگیها و میمنتهاست.
بهار اگر چه در تقویم تکرار میشود و بر گرد نقطهٔ پرگار زمان میگردد، اما رویش ناگزیر جوانه و عبور گل سرخش از سیمهای خاردار، فقط پیام به انسان اجتماعیست تا نمادهای جاودان طبیعت را الگوی آرمان زیباساز هستیِ خویش کند. از همین پیام و مفهوم رهاییبخش است که انقلابهای اجتماعی در پی دگرگونی از سکون و تسلیم زمستانی به خروش و رویش بهارانی هستند. با همین پیام و مفهوم است که عرفان، هنر، ادبیات، شعر و موسیقی بر اصالت طبیعت انسانی و رسالت و آرمان یگانگی تکیه دارند. اینگونه است که هر نوروز و بهار تازه، پیامی اجتماعی میدهند که فقط آمدنی نیستند، بلکه شدنی و انتخاب نوعی زیستناند.
بدینگونه، نوروز و بهار با هر تولد و دگرگشت سالی، بشارت دهندهاند، پنجرهها میگشایند، راه آب میزنند، عطر شکوفه میافشانند، عود میپراکنند، نو میپوشانند، رقص میانگیزند، هفتسین میچینند و این همه را، انسان اجتماعی میشوند و قرن در پی قرن میروند و میشوند «فلسفهٔ نوروز» و پیک خجستهٔ «آزادی».
بدین سبب است که بهار خودگردان طبیعت الگوی بهار اجتماعی انسان میشود. جامعهیی که بهارینه و سبزینه و نو روزانه کردنش کار انسان نوگزین اجتماعی با رسالت تاریخیاش است. ریشه و اساس انقلابهای اجتماعی و مددگیریشان از رویش ناگزیر طبیعت را در این گزینش انسان اجتماعی و رسالت تاریخیاش باید جست.
بدین سبب است که هیچ دیکتاتور و خودکامهیی توان گسستن پیوند بهار طبیعت و نوروز با حیات اجتماعی انسان را نداشته است و نخواهد داشت.
مطالب مرتبط
پیک شادی کامل ۲۵اسفند۱۴۰۱
نوروز؛ فلسفیترین پیوند با رسالت انسان اجتماعی