طعم واژها


 درد: دامنه‌ٔ کوه زندگی، ابری برای بارش الهام


رنج: بزرگترین سرمایه‌ٔ زندگی


غم: اندوه والا...


نشاط: شادابیِ آرامش، فراتر از شادی


ایثار: بیشتر از وظیفه‌شناسی، شمعی برابر توفانهای تاریکی


سایه: خاموش‌ترین وفادار


سکوت:  پنجره‌یی برای همه صداها، مراقبه‌ٔ عشق و ادراک، پیوند با هستی


یاد: بارانی که نمی‌ایستد. آفریده‌یی که تدفین نمی‌شود


دوست داشتن: در پرده‌ٔ عشق، گامی فراتر از عشق...


حسّ: آینه‌یی برابر درد، رنج، غم، نشاط، ایثار، سایه، سکوت، یاد، دوست داشتن...


آزادی: محبوب گمشده‌ٔ انسان.


                خواهر رهایی.


                فطرت و گوهر زندگی. قناری همیشه بر لب جوی با دشنه‌یی بر گلویش. کلمه‌ٔ ذبح گشته با الفباهایتجاوز شده. مقصود نیایش صباح و مسای خرد. انرژی متکاثف هستی. صید همیشه خونی و آواره و صلیب‌کِش. رؤیای بی‌شکست انسان. آوند شکوفاننده‌ٔ درخت آفرینش جهان...


تاریخ: چراغ کشف جاپای زمان. آینه‌ٔ طبیعت و انسان. یادگار صداها و نشانه‌ها. دیرینه‌تر از دیروز و فراتر از افق فردا. مقصود آفرینش. محو حریم‌ها و بن‌بست‌ها. فروریختن طبقات. نوازشگر رنج‌های رهایی...


چشم: مادر نگاه. پنجره‌ٔ ضمیر باطن. زبان روح. خلاصهٔ ندا و تبلور قصد. پرورنده‌ٔ رؤیا و غنابخش تخیل. خانه‌یی برای جهان و انسان...


سنگ خارا: پذیرنده‌ٔ رنج‌های ساکت. وفادارِ سرشار از ناگفته...


شعر: ردای شایسته‌ٔ مرتبت و شأن کلمه. جادوی زبان معنا. سپهرِ مینای عاطفه. گهواره، خانه، آشیانه و آسمان صور خیال. آینه‌ٔ رؤیا و آرزو. رامشگر رنج و عشق. خواهر موسیقی. تعریف حیاتی فراتر از زندگی...


قلم: سوگند خدا. تجسم‌بخش الفبا. فکر فاعل. پردازنده‌ٔ معنا. نشانه‌گذار تکاپوی بشر بر جاده‌ٔ تاریخ...


کاغذ: اقلیم بی‌ارتش و بی‌دولت و بی‌سانسور و بی‌زندان. حریم امن آزادی. گهواره‌ٔ فکر و خرد و دانش و آگاهی. خاک شکوفاننده‌ٔ بذر اندیشه و قلم. آینه‌ٔ بی‌بدیل تسلسل تاریخ. راهنمای جاپای انسان در سیر دگرگونی حیات... 


کلمه: مادر زبان گفتار و نوشتار. ترجمه‌ٔ فکر. شکل و سیمای تخیل. نفسِ حیاتی‌ِ ارتباط. دروازه‌ٔ تکثیر دانش...


گریه: های‌های نجیب دلتنگی. بغض محبت. ژاله‌های شکسته‌دلیِ عشق. شرم محجوب. باران آرام روح زیبای انسان...


موسیقی: زبان مترنّم روح هستی. صدای سخن عشق. فراز و فرود اندوه والا و نشاط بی‌پروا. خواهر شعر. زبانفراجغرافیا و فرافرهنگ جهانی...


وفا: استغنای ندای وجدان...


هجران: غنی‌تر از دوری، فراق عاشقانه، انتخاب حیاتی دیگر...

لطفا به اشتراک بگذارید: