شاه مجازی

شاه مجازی !


بچه شاهی کودن و خنگ و مشنگ


رفت با اقوام خود سوی فرنگ


ناز و نعمت های شاهی کم نداشت


از برای عیش و نوشش غم نداشت


سالیان کوشید اندر آن دیار


تا شود چون باب و جدش تاجدار


جدّ او قزاق ساخت روس بود


مهره و سرکرده ای مخصوص بود


بعد از آن شد تحت امر انگلیس


بهر شاهی بود مشتاق و حریص


انگلیس او را  بیاورد و ببرد


سلطنت را هم به بعد از او سپرد


شاه خائن آنکه وضعش روشن است


مورد نفرین هر مرد و زن است


شاهی اش همراه  استبداد بود


متکی برظلم  و بر بیداد بود


رهبران خلق را کشتار کرد


بهر شیخان راه را هموار کرد


یک به جا مانده ز شاه و سلطنت


شازده ای بی عُرضه و بی خاصیت


این جناب حضرت نیم پهلوی


حس بویائیش باشد قوی


بویِ الرحمان شیخان ناگهان


داده او را در فرنگستان تکان


عشق شاهی و سواری روی موج


در بلاهت برده او را تا به اوج


تا کنار سروِ سبزِ پایدار


عرضِ اندامی نماید همچو خار


بایدش گفت دورهٔ شاهنشهی


داد تاریخ مردنش را آگهی


ای مجازی شاه، کمی دیر آمدی


با بسی کُندی  تأخیر آمدی


شاه دنیای مجازی گشته ای


در توهم محو بازی گشته ای


ظاهراً در داستان سلطنت


شیخ دارد بیش از شه، منفعت


سلطنت مدفون گشته تا ابد


نیست آثاری از آن جز یک جسد


گهگاهی یاری«دلواپسان»‌


جلوه ای از شاهیان سازد عیان


شادی روح رضاشاه ناگهان


می شودبا همت آنان بیان


اتحاد شیخ و شاه از دیرباز


آشکار است و ندارد رمز و راز


سلطنت مُرد و ولایت پا به گور


وصلت آنان دوباره گشته جور


  گودرز  تیر ۹۷


لطفا به اشتراک بگذارید: