مجرم

‍ مجرم


اینروزها از خود گذشتن جرم دارد


حتی فدا اندازه دارد نرم دارد


نوع شدیدش چارچوب و فرم دارد


عمق سقوط روزگاران بی رقیب است


با ماسک روی چهره و مویی که مش کرد


مردی تو را  پشت تریبون  فحش کش کرد


بر نعش یاران تو استاد و پرش کرد...


اما نمی دانست این یک جور شیب است


تو مجرمی چون راه و رسمت فرق دارد


سرخی و اینجا سرخ بودن برق دارد


این حرف غربی بوده حالا شرق دارد


من گیجم از این صحنه یا دنیا  عجیب است


نوزادها در راه در زنبیل تنها


هابیل ها هرگوشه با قابیل تنها


با پای خونین هر طرف آشیل تنها


من مانده ام با سرزمینی که غریب است


دیدی عبای خیر را بر شر کشیدند


دیوار تا دیوار جای در کشیدند


چون آب خوردن یک خزر را سرکشیدند


ای داد از قومی که پست و نانجیب است


دیوانه ام آری! ... نباشی پس چه باشی


یک سرزمین اینجاست در حال تلاشی


لعنت به حرافی نمودن  در حواشی


وقتی سر هر کوچه عیسی بر صلیب است


اینجا اگر از خود گذشتن جرم دارد


حتی فدا اندازه دارد نرم دارد


تو بی خیال مارکها برشور بی باک


باید بتابد صبح آزادی بر این خاک


لطفا به اشتراک بگذارید: