گریه کن های بی هزینه


گریه کن های بی هزینه





گویند روزی بنده خدایی





از فرط گرسنگی





در راهی بر زمین افتاده





و می گریست





در همین حین رهگذری با





بقچه ای پر از نان





 از آنجا عبور می کرد که با مشاهده این منظره روبروی فقیر نشسته و بشدت





بحال او می گریست.





فقیر با مشاهده این صحنه به





رهگذر گفت:





 گریه من از گرسنگی است.





 گریه تو از برای چیست؟





رهگذر گفت: من هم بحال تو می گریم فقیر گفت: اگر یکی از آن همه نان به من بدهی





من سیر میشوم و دیگر





نمی گریم





رهگذر گفت: خیر من تا فردا هم که شده





برایت گریه میکنم اما





نان به تو نمیدهم.





حال حکایت ما





چنین است همه برای ما حاضرند سخنرانی کنند





وعده و وعید بدهند، همدردی کنند،





اما به وقت عمل که رسد





دریغ از ماده ای،  تبصره ای ، 





، قانونی،  تصویبی ،  بودجه ای





و در واقع عملا و آشکارا میگویند ما می دانیم که حقوق تان کم است و درنهایت چه به روزتان دارد می آید و آخرالامر به کجا و چه منجر خواهد شد و حتی می دانیم چه تعداد از شما بخاطر تبعات همین تبعیض ها فوت شده اید اما حاضرنیستیم اقدامی برای شما انجام دهیم و





فقط گریه و زاری های بی هزینه و مفت به شما تقدیم میکنیم


لطفا به اشتراک بگذارید: