.... دیپلمات درب و داغان


دیپلمات درب و داغان .  .  .





 وزیر خارجه استاد برجام





شده دنیا برایش زهر درکام





نخست با نیش باز امد به میدان





ولایی دیپلماتی شاد و خندان





شده مأیوس و بیمقدار و خسته





ذلیل و مضطرب با نیش بسته





چنین گفتا به احوال پریشان





 منم آن دیپلمات درب و داغان





شدم چون جغد بال و پر شکسته





به روی ما در و دروازه بسته





ز استعفای تلخ و نابهنگام





خطر را می کنم  اینگونه اعلام





زفرط «کاستی» و «ناتوانی»





  ندارم طاقت عهد جوانی





گذشت آن عهد شیرین مماشات





 که می کردیم به آثارش مباهات





«موگرینی» و عشق او به برجام





نکرد کاری برای ما سرانجام  





من‌ آن بودم که نیش باز می داشت





لب خندان و رویِ باز می داشت





ولایی دیپلماتی خوب و آرام





   بیامد نام من همراه برجام





ره برجام را هموار کردم





  هزاران حیله اندر کارکردم





بزک کردم، رخسار ولایت 





 بپوشاندم، آثار جنایت





وقاحت بود با من در رقابت





 ولی من با وجودش در رفاقت 





ذلیل و تو سری خور در نهایت





شدم بازیچهٔ بیت ولایت





نظام را بنگرید در آخر کار





شده بر فرق او اینگونه آوار





ز سگ دعوا و بحران درونی





هراس از انزوا و سرنگونی





سرانجام خیزش و عصیان ملت





سقوط و انهدام و مرگ و ذلت





  گودرز – اسفند ۹۷


لطفا به اشتراک بگذارید: