خواب‌های پنبه‌دانه‌ای صف‌های طولانی در فینیتو

شاه سلطان ولایت دوم

افتضاحی دوباره بارش شد

 

انتخابات به کام او این بار

تلخ و بدتر ز زهرمارَش شد

 

این بساط و نمایش مضحک

شاخص وزن و اعتبارش شد

 

بهر بازار گرمی این سیرک

گفتن مهملات کارش شد

 

روضه و نطق انتخاباتی

داروی حالت خمارش شد

 

خواهش و التماس هر روزش

بازتابی زحال زارش شد

 

حکم می‌کرد که رأی باید داد

«نه» به اهریمنان نثارش شد

 

روز موعود رأی‌گیری او

روز رسوا و ماندگارش شد

 

انتخابات مجلس‌اش کفگیر،

بر ته دیگ و بر تغارش شد

 

سوت و کور و کساد و بی‌رونق

هم‌چنان حالت نزارش شد

 

هر چه ترفند و خدعه می‌دانست

بار دیگر رفیق و یارش شد

 

ده برابر نمودن آرا

چون گذشته شگرد کارش شد

 

در اتاق مهندس «تجمیع»

چهل و یک درصد افتخارش شد

 

حاصل سیرک انتخاباتی

«نه» به اهریمنان نثارش شد

 

«نهٔ» به این بازیو بساط شیخ

نیشخندی به اقتدارش شد

رأی ملت بر انهدام نظام

قاطع و محکم آشکارش شد

ملت اینسان به سرنگونی شیخ

پای بفشرد و خواستارش شد

لطفا به اشتراک بگذارید: