دهان پوش کدخدا – انیمیشن طنز سیاسی فینیتو
به مجلس فراخوانده شد چون «ظریف» ذلیل و سر افکنده خوار و خفیف
در اصطبل پر ازدحام وحوش حسابی از ایشان کشیدند گوش
وحوشی که بودند کف بر دهان پوش ندادند بر سوژهٔ خود امان
وزیری زبون بود و جمع وحوش به چنگال آنان به مانند موش
سخن گفت با وضع و حال نزار تو گویی که در گل تپیده حمار
بگفتا در این جایگاه و مقام فواید بسی داشتم در نظام
به من گفته «آقا» که «صادق» تویی به مالهکشی شخص لایق تویی
جنایات ایشان چو گردد عیان بپوشانم و سازم آن را نهان
وزیر و سخنگوی عظما منم زبانش در اینجا و آنجا منم
چو بشنید این گفته را «سنگپا» ز رو رفت و گفتا به او مرحبا
چنین گفت رندی در این گیر و دار بیا و ببینید حال و نزار
«ظریف» دیپلمات ذلیل نظام ولیِ فقیهِ علیل نظام
از آن دولت و رأس شیاد آن قضاییه و شیخ جلاد آن
سپاه و بسیجی و مجلس همه «همه با هم» هستند در واهمه
قیام است و شورش کابوسشان سقوط است فرجام منحوسشان
شیخ و اذنابش ز ترس کهکشان ناله و فریادشان تا آسمان
همچنان خفاش و چون حکّام شب از هجوم نور در غیض و غضب
ولوله افتاده در جمع وحوش محو شد از کلّه هاشان عقل و هوش
«امت نالان» همه کف بر دهان منجلابی از درونهاشان روان
از دهنهاشان همیآید برون محتوای چالگنداب درون
ناسزاها زوزههای وحشت است وحشت از خشم و قیام ملت است
روشنایی، روز، آگاهی، بهار نیست با جهل و تباهی سازگار
حرفشان این است این رجالگان با فداکاران و جان بگذشتگان
پایداری چون دماوندت چرا این همه پیمان و پیوندت چرا
به بُوَد تمکین و کوتاهآمدن در ره شیخ آمدند
مطالب مرتبط