مروری بر جنبش دادخواهی ـ آمادهسازیهای رژیم برای قتلعام ۶۷
از حوالی پائیز و زمستان سال ۱۳۶۶ با تفکیک و طبقهبندی زندانیان، پروژهٔ قتلعام زندانیان سیاسی کلید خورد، اما هنوز تا هفتههای پایانی این سال برای کسی مشخص نبود که این تفکیک و جداسازیها و این نقل و انتقالات برای چیست؟ به ذهن هیچیک از زندانیان خطور نمیکرد که ممکن است خمینی جلاد آنهایی را که در بیدادگاههای خود با معیارهای ضدبشریاش به چند سال حبس محکوم کرده باشد، اینک همه آنها را قتلعام کند.
در فروردین سال ۱۳۶۷ زندانیان دیزلآباد کرمانشاه اولین کسانی بودند که گفتند: «ما را میخواهند ببرند تهران تا اعدام کنند». بعد از آن، گهگاه در بند یا شعبه یا کمیته مشترک و… بازجو یا پاسداری بیاختیار و از روی عصبانیت جملهیی با مضمون اتمامحجت نهایی یا تعیینتکلیف میگفت، اما باز هم کسی آن را جدی نمیگرفت.
زندانی مجاهد نسرین فیضی در بخشی از خاطراتش مینویسد: «در بهار ۶۷ رسیدگی مجدد به پروندهها با بازجویی از زندانیان آغاز شد. وقتی بچهها از علت بازشدن مجدد پروندههایشان پرسیده بودند صراحتاً به آنها گفته شده بود: این کار برای اتمامحجت با شما است، یا همکاری و یا تعینتکلیف نهایی».