گرامیداشت سربداران ۶۷، حماسه‌سازان ۵ مهر و شهید بزرگ حقوق‌بشر دکتر کاظم رجوی ـ تظاهرات در استکهلم

گرامیداشت سربداران ۶۷، حماسه‌سازان ۵ مهر و شهید بزرگ حقوق‌بشر دکتر کاظم رجوی ـ  سوئد ـ ۸مهر ۱۴۰۰

تظاهرات ایرانیان آزاده در استکهلم- ۶ مهر ۱۴۰۰

محمد دارآفرین

دوستان عزیز

در ادامه پیروزیهای بزرگ حقوقی و سیاسی که مقاومت مقاومت ما در سالهای اخیر در آمریکا و اروپا به‌دست آورده هفته گذشته نیز دادگاه فدرال سوئیس حکم داد که پرونده ترور دکتر کاظم رجوی شهید بزرگ حقوق‌بشر در چارچوب نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت مورد بررسی قرار می‌گیرد این پیروزی بزرگ تاریخی را به همه شما تبریک می‌گوییم

دوستان عزیز

همان‌طور که برادر مسعود بارها تأکید کرده‌اند هر جا که قطره‌ای قانون و ذره‌یی عدالت و انصاف وجود داشته باشد و در هر دادگاهی که به‌طور نسبی هم که شده دادگری و قانون حکم کند بدون تردید مجاهدین و مقاومت ایران برنده‌اند ما این را به‌وضوح در محاکمه حمید نوری جلاد می‌بینیم که چگونه در این دادگاه در واقع این نظام سفاک آخوندها و جنایتکارانش هستند که محاکمه می شوند و حالا در پیروزی تاریخی مقاومت در دادگاه سوئیس بار دیگر این حقیقت درخشانتر از همیشه به چشم می‌خورد و برای ما این پیام را دارد که با تمام قوا در افشای ماهیت جنایتکارانه حمید نوری جلاد بکوشیم چرا این دادگاه مقدمه محاکمه خامنه‌ای و رئیسی و دیگر جلادان همدست آنها و گامی مهم در مسیر سرنگونی نظام آدمخوران حاکم بر میهنمان است

رویا عبدی – خاطراتی از شهیدان قهرمان ۵مهر

بهجت حیدری در جلسه دادگاه بعد از مشاجره با عالمی حاکم ضدشرع و جنایتکار سابق همدان از جا برخاست و سیلی محکمی به گوش عالمی می‌زند.

هم‌چنین میلیشیای دلاور مژگان جمشیدی در جواب عالمی که به او می‌گوید: ”از خودت دفاع کن ”، می‌گوید: ”کلتیبه من بدهید تا از خودم دفاع کنم ”.

پروین گیلانی میلیشیای پرشوری بود که در جریان انقلاب ضدسلطنتی، در حالی‌که بیش از ۱۴سال نداشت، به مبارزه پیوست. بعد از پیروزی انقلاب مدتی در ارگانهای مختلف تجربه‌اندوزی کرد و مشغول به‌کار شد. پس از مدتی به ماهیت ارتجاعی خمینی پی برد و به هواداری از مجاهدین پرداخت. پس از ۳۰خرداد ۶۰، به همدان منتقل شد و در تیم های نظامی آنجا سازماندهی شد. پروین در این مرحله نیز از خود شجاعت و جسارت فوق‌العاده‌ای نشان داد. او در تظاهرات مسلحانه ۵مهر ۶۰، فعالانه شرکت کرد و در این روز با دو خواهر دیگر هم تیمش به کمیته ضدخلقی در میدان همدان با نارنجک و سه راهی حمله کرد. در این عملیات متهورانه بود که پروین دستگیر و به زیر شکنجه برده می‌شود،

او صحنه دادگاه چند دقیقه‌ای خود را به دادگاهی برای مزدوران تبدیل کرد. مجادله شجاعانه او با حاکم (تپق)، حاکم شرع خمینی بسیار معروف و گویای روحیه رزمنده این مجاهد قهرمان است.

آنان از صبح تا شب سرودخوانان، شعار داده و زندانیان را به مقاومت فرامی‌خواندند. پروین گیلانی میلیشیای ۱۸ساله مجاهد خلق به‌محض ورود به دادگاه فریاد زد: ”مرا به چه جرمی محاکمه می‌کنید ”؟

حاکم شرع گفت: ”جرم تو پرتاب سه راهی به چادر پاسداران است ”.

پروین پاسخ داد: ”آن سه راهی را من پرتاب نکردم ”.

حاکم شرع ادامه داد: ”حالا دستگیر شده‌ای، از ترس می‌گویی نکرده‌ام، از روز اول می‌خواستی به فکر چنین روزی باشی ”.

پروین جسورانه گفت: ”من اگر الآن یک اسلحه داشتم اول از همه تو را می‌کشتم تا بدانی که من از شماها نمی‌ترسم حاکم شرع گفت: سر عقل بیا و همین حالا توبه کن تا خداوند از گناهان تو بگذرد

پروین پاسخ داد / من، در حضور تو کثافت توبه کنم؟

تو در دادگاه خلق محاکمه خواهی شد

من از خدا می‌خواهم که مرا ببخشد چون پیش خدا شرمنده‌ام که هنوز هیچیک از شما را نکشتم و دنیا را ترک می‌کنم با فریاد میلیشیا میلیشیا در راه خونین خلق مقاومت مقاومت یک‌مرتبه فضای راهروهای زندان سپاه همدان با این شعار به لرزه درآمد

مجاهدان شهید بهجت حیدری / مژگان جمشیدی/ شهناز زیبایی/پروین گیلانی / و زهرا در حالیکه دستهایشان را به یکدیگر گره کرده بودند بی‌وقفه می‌خروشیدند و شعار می‌دادند و سرود می‌خواندند

در روز ۹مهر سال۶۰ توسط دژخیمان زندان بسوی جوخه اعدام برده می‌شدند

دریا معاونی – خاطراتی از مجاهد شهید علیرضا معاونی

او در بخش دانش‌آموزی فعالیت می‌کرد. بعد از ۳۰خرداد و با دستگیری من شرایط خانه عوض شد و مادرم مریض شد و تشکیلات هواداران کمی تغییر کرد. ارتباط او با تشکیلات بهم خورد و بعد از مدتی دوباره وصل شد. او بسیار علاقه مفرط به سرودهای سازمان داشت و همیشه در هرحالتی بود سرود می‌خواند و بسیاری اوقات وقتی که با هم بودیم سرودها را با هم می‌خواندیم و تمرین می‌کردیم. او در خلوت خود دست‌نوشته‌هایی داشته که یکی از آنها را بعداً خانواده پیدا می‌کند. او در نوشته‌هاش حالات روحی خودش را می‌نویسه و این‌که به مرحله انتخاب، انتخاب جنگ تمام‌عیار با خمینی دجال و انتخاب شهادت در راه آرمان مجاهدین و سازمانش رسیده بود.

علیرضا پیشاپیش قبل از دستگیریش شهادت را انتخاب کرده بود و ذره‌یی از او در زندان کوتاه نیامد. یکی از همرزمانش که در زندان بود هم‌اکنون در کاناداست می‌گوید که به علیرضا یک کاسه‌ای که پر از کف اصلاح ریش مردانه بود دادند و گفتند یا مصاحبه کن یا این را باید بخوری و علیرضا با شجاعت و شهامتش آن کاسه را خورد ولی هرگز از مواضع سازمانی و آرمانش در مقابل دژخیمان خمینی کوتاه نیآمد و سرخم نکرد و او نیز در زندان در بند همیشه سرود می‌خواند در هر حال که بود همه افرادی که در اون زندان بودند شاهدند و می‌گویند و از زندانیان شکنجه شده پرستاری می‌کرد و مراقبت می‌کرد. در اینجا قسمتی از دست نوشته او را می‌خوانم یک قسمت پایانی تقریباً میشه گفت.

بعد از یکسری صحبت‌ها میگه اکنون امشب در اینجا ایستاده‌ام و چشمانم را با تمام نیرو باز نگه داشته‌ام تا دوباره خواب سراغش نرود چه سخت و چه لذت. حالا یکی دیگر از معانی زندگی را درمی یابم که در سختی آرامش چه زیباست. می‌دانم برادرم اشاره به حسین نجاتی می‌کنه که شهید قتل‌عام۶۷ است. تا به‌حال بارها این را در زیر گوش من زمزمه کرده بودی اما من تا امروز نمی‌دانستم که چه می‌گویی. اصلاً درک نمی‌کردم. خواهر عزیز و مهربانم (اشاره به من است که اون موقع در زندان بودم) با تمام وجودم بر تو سلام می‌فرستم تو نیز به پیشواز آی و دست مرا در دستان گیر و بکش تا از تمامی وابستگیها و پیوستگیها کنده شوم و بال بگشایم و به دیار عاشقان جاوید و سرای همیشه شاد روی آورم گو این‌که بزنند و بزنند و بکشند و زخمی کنند و مجروح ولی چه باک، دشمنان ما هنوز کور و کرند، آنها بالای چوبه‌های دار خنده مستانه ما را نه می‌شنوند و نه می‌بینند که چطور شادی و لذت بر وجودمان سایه افکنده (متن علیرضا که در تابستان۶۰ نوشته).

آری علیرضا صلابت و پایداریت در بالای دار تجسم عشقی پایدار به هر آنچه که می‌خواستی و معتقد بودی بود. لبخندت را در بالای دار که چگونه تار و پود خمینی دجال را از هم گسیخت و صدای سرودت هنوز نه در تمامی اوین بلکه در تمامی زمین شنیده می‌شود و در گوش و جانم شعله می‌فکند. تو ای بنیانگذار مظهر آزادی بشریت در بالای دار چه سروده‌ای خوانده و چگونه خندیدی که این‌چنین سالهاست رهروان تو پرنده‌های کوچک آزادی این‌چنین در بالای مقاومت می‌کنند و به صف ستارگان دنباله‌دار طلایه‌داران می‌پیوندند و تاریکی‌های جهل و ستم را در شبانگاهان می‌درند و به پیمان خود با خدا و خلق لبیک می‌گویند. آری ای برادرم

فریدون انوشه

با سلام به برادر مسعود و خواهر مریم و هم‌چنین درود به شهیدان دلاور مجاهد خلق به‌ویژه شهدای قهرمان مهرماه ۶۰، که طلسم خمینی ملعون را شکستند.

بانگ آزادی ز بام خاوران برخاسته

بانگ آزادی ز بام خاوران برخاسته

پرچم خورشید خون عاشقان برخاسته

سربلند از نام سرداران خود ایرانزمین

با قیامی آتشین و بی‌امان برخاسته

از گل خون شهیدان دلیر ۶۷

زنگ ناقوس شکست ظالمان برخاسته

آرمان سی هزار آلاله نسل بهار

در نبرد ملت اشرف‌نشان برخاسته

شعله‌های آتش آن استقامتهای سرخ

تا براندازد شب اهریمنان برخاسته

ارتش آزادی ایران پیشاهنگ خلق

رهگشا و پایدار و پرتوان برخاسته

از گل خون شهیدان دلیر ۶۷

زنگ ناقوس شکست ظالمان برخاسته

شهر شهر میهن از فریاد آزادی بپاست

شهر شهر میهن از فریاد آزادی بپاست

موج موج انقلاب از هر کران برخاسته

اینک آن رزمی که ایران می‌شود آباد از آن

اینک آن عزمی که از نسل جوان برخاسته

اینک آن آتش، اینک آن آتش که بر کاخ ستم افتاده است

آذرخشی، آذرخشی از فروغ جاودان برخاسته

مطالب مرتبط 

خبرگزاری فرانسه و خبرگزاری سوئیس کیستون ـ اس.د.آ درباره شروع تحقیقات ترور کاظم رجوی

تظاهرات ایرانیان آزاده و هواداران سازمان مجاهدین در دادخواهی قتل‌عام شدگان ۶۷، همزمان با دادگاه دژخیم حمید نوری در استکهلم سوئد

لطفا به اشتراک بگذارید: