۳۰فروردین ۱۳۵۱ شهادت نخستین گروه از مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران به حکم شاه و بیدادگاههای ارتش شاهنشاهی و ساواک سلطنتی
تیرباران مجاهدان پیشتاز علی باکری، ناصر صادق - علی میهندوست، محمد بازرگانی
سحرگاه ۳۰فروردین سال ۵۱، ۴ تن از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق، مجاهدین شهید: علی باکری، ناصر صادق، علی میهندوست و محمد بازرگانی توسط مزدوران شاه خائن به جوخهٔ تیرباران سپرده شدند.
شهادت این پیشتازان و راهگشایان دلیر خلق بهدنبال صدور حکم تیرباران آنها، در بیدادگاه نظامی ای صورت گرفت که ۳ماه پیش از آن ــ یعنی اواخر بهمنماه ۵۰ ــ تشکیل شده بود. مجاهدین شهید ناصر صادق، محمد بازرگانی و علی میهندوست به اتفاق برادر مجاهد مسعود رجوی صحنهٔ بیداگاه را به محاکمهٔ رژیم شاه خائن بدل ساخته و در دفاعیات پر بار و پرشور خود به توضیح و تشریح ایدئولوژی اسلام مردم گرای انقلابی و ضداستثماری پرداختند و حقانیت مبارزهٔ مسلحانه بهعنوان تنها راه رویارویی با رژیم شاه را به اثبات رساندند. اگر چه تا این تاریخ سازمان مجاهدین خلق در درگیریهای خیابانی با مزدوران شاه شهدایی را تقدیم انقلاب کرده بود، ولی مجاهدین شهید علی باکری، ناصر صادق، محمد بازرگانی و علی میهندوست ــ ۴ تن از اعضای مرکزیت سازمان ــ اولین سری شهدای سازمان را تشکیل میدادند که بهوسیلهٔ مزدوران شاه به جوخهٔ تیرباران سپرده شدند.
مجاهد شهید علی باکری:
مجاهد شهید علی (بهروز) باکری یکی از ارزندهترین اعضای کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران بود که رژیم شاه بدون اعلام خبر دستگیری و یا محاکمهٔ او، تنها خبر شهادتش را همراه با ۳ تن دیگر از اعضای کادر مرکزی سازمان در ۳۰ فروردین سال ۵۱ اعلام کرد. مجاهد شهید علی باکری سمبل صداقت انقلابی و حل شدگی در امر مبارزه بود. او همیشه بر رعایت اصول تشکیلات تأکید میورزید و خود یکی از مظاهر بارز آن بود. مجاهد شهید علی باکری یک سال در پایگاههای انقلاب فلسطین بهسر برد و پس از گذراندن دورهٔ آموزشی، با تجارب غنی و ارزندهای در سال ۵۰ به ایران بازگشت.
علی باکری بهیارانش میگفت: عمل را که شروع کردی ضربه میخوری. ضربه نخوردن ندارد. منتهی باید سعی کنی کمتر ضربه بخوری.
مجاهد شهید ناصر صادق:
مجاهد شهید "ناصر صادق"در دفاعیات خود در دادگاه نظامی شاه سیر جنبش ایران از انقلاب مشروطه به بعد را مورد بررسی قرار داد و سپس با جمعبندی تجارب مقاطع پیشین مبارزات" ضداستبدادی ــ ضداستثماری " دلایل حقانیت نبرد انقلابی مسلحانه، بهعنوان تنها راه رویارویی با رژیم دیکتاتوری شاه را برشمرد.
او در بیدادگاه نظامی شاه خائن گفت: "شمایی که این افراد را به زنجیر کشیدهاید و محاکمه میکنید، شمایی که به آسانی آب خوردن حکم اعدام و یا زندانی شدن این جوانان را امضاء میکنید، آیا تاکنون لحظهای فکر کردهاید که چرا هر روز بیشازپیش روشنفکران ما دست از جان شسته و در این راه قدم میگذارند؟
ناصر قهرمان در دفاعیات خود چشمانداز روشن آینده را نوید داد و گفت:
ای تودههای خلق! اگر امروز فرزندان شما در زیر رگبار گلولهها جان میسپارند و یا در زیر شلاق های رژیم به فریاد درآمدهاند، اگر شرایط موجود بسیار سخت و غم افزاست، اما ما به شما نوید میدهیم، ما دماغه کشتی پیروزی را در افق اقیانوس خلقها میبینیم، ما طلوع صبح را میبینیم ما پیروزی توحید را میبینیم ".
قسمتی از گزارش عفو بینالملل :
دیدار و صحبت با ناصر صادق و علی میهندوست در زندان اوین تحت فشار بینالمللی و افکار عمومی یک هفته قبل از دادگاه علنی مجاهدین در بیدادگاه نظامی شاه اوین-۱۷ بهمن ۱۳۵۰
گزارش هیأت عفو بینالملل از ایران در سال ۱۹۷۲. بازدید از زندان اوین همراه با وکیل نوری البلا
بهرغم موانعی که در گزارش خود از آن یاد کردم من و همکارم. توانستیم ناصر صادق و علی میهندوست را ملاقات کنیم. همراه ما دو مترجم بودند که خود را کارمند وزارت اطلاعات معرفی میکردند ولی بعداً اعلام شد که آنها وابستگان دفتر نخستوزیری هستند که در واقع نماینده قسمت خاصی از نخستوزیری یعنی ساواک است.
ناصر صادق گفت در سال ۱۳۲۴ در تهران متولد شده است. او مهندس رشته الکترو مکانیک است. او مدرکش را در سال ۱۳۴۶ دریافت کرده و پس از خدمت نظام وظیفه در شرکت پارس الکتریک مشغول به کار شده است. او در شهریور سال ۱۳۵۰دستگیر شده و از آن زمان تاکنون زندانی بوده است. علی میهندوست مهندس مکانیک متولد مهر ۱۳۲۶ در قزوین، مدرکش را در سال ۱۳۴۸ دریافت کرده و در ماه اکتبر (مهر ۱۳۵۰) دستگیر شده است.
من از ناصر صادق سؤال کردم: «شما به اتهاماتی علیهتان اشاره کردید آیا میتوانید به ما بگویید چه کسی این اتهامات را به شما زده؟ صادق پاسخ داد ساواک».
هیچیک از آنها دادستان نظامی را تا اواسط ژانویه ملاقات نکرده بود وقتی که ما از آنها پرسیدیم چه زمانی آنها با وکیل تسخیری نظامی خود برای اولین بار ملاقات کردند، آنها گفتند دیروز پنجم فوریه (۱۶ بهمن ۱۳۵۰).
باید اضافه کنم که پس از دستگیری آنها در ماه سپتامبر و متعاقباً اکتبر، حتی طبق قوانین ایران آنها میبایست طی ۲۴ ساعت در مقابل نماینده دادگاه نظامی قرار میگرفتند.
زمانیکه از ناصر صادق سؤال کردیم چه شکنجههایی اعمال شده او پاسخی طولانیمدت به زبان فارسی داد. اما این پاسخ به بیان کوتاهی توسط مترجم ترجمه شد و مترجم گفت: «آنها روزی که دستگیر شدند کتک خوردند. صادق به من اشاره کرد که این ترجمه درست نیست و من سؤال را تکرار کردم تا اینکه مترجم ناراحت شد و همان جملات قبلی را گفت. سرانجام من از صادق پرسیدم آیا دوستان تو نیز کتک خوردند؟ او به انگلیسی پاسخ داد نه آنها کباب شدند.
در اینجا مترجم ها به ما گفتند که این مصاحبه تمام شده و زمان رفتن رسیده است. صادق به من اشاره کرد که میخواهد با من صحبت کند و زمانیکه ال (نفر همراهم) به زبان فرانسه با مترجمینی که فشار میآوردند تا برویم صحبت میکرد، صادق به من گفت که با دستهٔ یک کلت رولور به او زدهاند که باعث خونریزی و از حال رفتن او شده است. او به من گفت که مسعود احمد زاده، عباس مفتاحی، منصور بازرگان و بدیع زادگان و دیگران با گذاشته شدن روی میزی که با حرارت سرخ شده بود سوزانده شدهاند. بدیع زادگان پس از آن در ناحیه نیم تنه فلج شده و تنها با چوبهای زیر بغل میتوانسته راه برود. سخنان پایانی او به من این بود «به آنها بگویید که من بهروز دهقانی را در اتاق شکنجه در حال مرگ دیدم».
من میتوانم تأکید کنم که توصیفات میز فلزی که ناصر صادق از آن میگفت دقیقاً با علامت چهار گوشی مطابقت داشت که صبح همان روز من در پشت مسعود احمد زاده دیده بودم.
مجاهد شهید علی میهندوست:
مجاهد شهید علی میهندوست در گروه ایدئولوژی سازمان، تحت نظر مستقیم شهید بنیانگذار، مجاهد کبیر محمد حنیفنژاد، نقش ارزندهای در جهت تدوین دستآوردهای ایدئولوژیک سازمان ایفا کرد. او همیشه بر این نکته تأکید داشت: "وظیفهٔ هر انقلابی این است که بتواند در هر لحظه موقعیت و محل دقیق خود را در صفحهٔ مختصات نبرد و در میدان مبارزه تعیین کرده و از آن طریق درجهٔ صلاحیت و قدرت خود را در قبال مسئولیتها تعیین کند و سپس با تمام نیرو و امکانات خود به انجام مسئولیت بپردازد… صرفاً در حین عمل و کار جمعی است که جنبههای مثبت هر فرد، رشد یافته و جنبههای منفی از بین میروند."
مجاهد شهید علی میهندوست در بیداگاه نظامی شاه خائن پس از تشریح انگیزههای ایدئولوژیک، تاریخی و اجتماعی حرکت انقلابی مجاهدین گفت: " سازمان مجاهدین خلق با پذیرش ایدئولوژی شهادت وظیفهٔ خود میداند که در نوک پیکان مبارزهٔ مسلحانه راهگشای خلق به سمت جامعهای توحیدی، بی طبقات و آزاد باشد، و به خوبی می داند راه پرپیچ و خم و دشواری در پیش دارد. ما پذیرفتهایم که تنها با فدا کردن جان خود میتوانیم در این راه قدم برداریم
مجاهد شهید محمد بازرگانی:
مجاهد شهید محمد بازرگانی در سال ۱۳۴۹ برای گذراندن دوره تعلیمات نظامی به فلسطین رفت و. پس از بازگشت از فلسطین همراه با مجاهد شهید ناصر صادق، مسئولیت "تدارکات" سازمان را بهعهده داشت. روز اول شهریور ۵۰ در یورش گستردهٔ ساواک دستگیر شد و شدیداً مورد شکنجه قرار گرفت.
مجاهد شهید محمد بازرگانی در بیدادگاه نظامی شاه خائن به دفاع از خلق محروم و در زنجیر ایران پرداخت و ضمن دفاعیات پرشور خود، بهطور مشروحی راجع به اوضاع اقتصادی و چگونگی استثمار تودههای محروم خلق سخن گفت. از جمله سخنان فراموشی ناپذیر او در بیدادگاه نظامی شاه خائن چنین است: "وقتی تاریخ ایران را ورق بزنیم، هیچ دورهای را نمیتوان یافت که خلق برای گرفتن حق خود ساکت نشسته باشد. هر ساله عدهٔ زیادی را به محاکمه میکشند و محکوم میکنند و امروز نوبت ماست که محاکمه میشویم. و این تازه آغاز کار است. هیچ توطئهیی موفق به فرونشاندن کامل شعلههای آزادیخواهی نشده است…»....
شهادت نخستین گروه از مرکزیت سازمان- ۳۰ فروردین ۱۳۵۱- کلیپ دوم